سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ما را حقى است اگر دادند بستانیم و گرنه ترک شتران سوار شویم و برانیم هر چند شبروى به درازا کشد . [ و این از سخنان لطیف و فصیح است و معنى آن این است که اگر حق ما را ندادند ما خوار خواهیم بود چنانکه ردیف شتر سوار بر سرین شتر نشیند ، چون بنده و اسیر و مانند آن . ] [نهج البلاغه]

با هر نفسی که می زد خون بالا می آمد...

ارسال‌کننده : رضا شاعری در : 92/9/16 9:56 عصر

عملیات شروع شد. در عمق آب های دریاچه ماهی...

صدای شلیک بی امان دوشکاها بود که غواصان لشکر 10 نیرو مخصوص سیدالشهدا را یکی یکی به شهادت می رساند

یکی در آب تکه داده به نیزارها، در حال جان دادن به سختی حروفی را ادا می کرد

نفس نفس می زد...

احساس کردم میخواهد صدایم بزند...

ولی نمی تواند!

برگشتم. جواد شاعری بود.تیر خورده بود روی چانه اش و از پشت گردن و حنجره اش بیرون آمده بود.افتاده بر نی ها

با هر نفسی که می زد خون بالا می آمد

 




کلمات کلیدی :

قالب وبلاگ | قالب
گالری عکس
دریافت همین آهنگ

قالب وبلاگ