سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکه نفْس خود را دشمن بدارد، خداوند، دوستش خواهد داشت . [امام علی علیه السلام]

ناشر و دغدغه فرهنگی...

ارسال‌کننده : رضا شاعری در : 93/7/29 11:35 صبح

    بسم الله الرحمان الرحیم.

            حدود یک ماه قبل در وبسایت آدینه بوک بودم. متوجه شدم قسمتی دارد که کتابهای پرفروش را معرفی می کند. گمانم حدود صد عنوان کتاب بود. اسم کتابها را دیدم. لبخند (پوزخند) زدم که «پرفروشها را ببین»، اما سریع لبخند و پوزخندم را جمع کردم و به خودم گفتم من چه کاره هستم که تعیین کنم فلان کتابها باید پرفروش باشند و چون فلان کتابها پرفروش نشده اند و بهمان کتابها پرفروش شده اند پس من باید نق نق کنم و روشنفکربازی دربیاورم.

            پرفروش شدن کتابها، در تمام دنیا، ظاهراً به عوامل مختلف بستگی دارد. اعتبار و شهرت مؤلف؛ اعتبار و شهرت مترجم؛ اعتبار و شهرت ناشر؛ جایزه برنده شدن کتاب؛ و عوامل مختلف که بسته به زمان و مکان تغییر می کند.

            ظاهراً معروف است نشر کارنامه تأکیدش بر ویرایش کتابها و صحافی ی خوب و طرح جلد زیبا و جلد زیبا و بی غلط و کم غلط بودن کتابها است، و به کمّیّت کتابهایی که منتشر می کند چندان توجه ندارد. من گمان می کنم این فقط قسمتی از ماجرا است. و در نشر کارنامه، مغز متفکر / مغزهای متفکر وجود دارد که به تولید کتابهای پرفروش (و بلکه «بسیار پرفروش») فکر می کنند. و می بینیم فکرشان هم موفق شده.

شما ناشر هستی، که دویست عنوان کتاب چاپ کرده ای، اما تقریباً هیچ کدام از کتابهایت به فروش نسبتاً خوب نرسیده، و باید انبارت را بزرگتر کنی تا کتابها را در آن بگذاری. در حالت دیگر، شما ناشر هستی، که بیست عنوان کتاب چاپ کرده ای، و تقریباً تمام کتابهایت خوب فروش می رود، و دو سه کتابت هم از کتابهای «پرفروش» و «بسیار پرفروش» است. کدام یک از این دو ناشر موفق است؟ فهرست بلندبالای «دویست کتابی»ی بنده ی ناشر، که تقریباً هیچ کتابم به فروش خوب دست نیافته، چه قدر به درد می خورد؟

            بله. من گمان می کنم خانم مهدیه مستغنی یزدی (که رسماً مدیر نشر کارنامه است) و مرحوم آقای محمد زهرائی (که ظاهراً اهالی ی فرهنگ ایشان را مدیر نشر کارنامه می نامیدند و می نامند) و احیاناً تعدادی از دیگر همکاران آنها، غیر از دقت در مراحل ویرایش و طراحی ی جلد و غلط گیری و ...، این هوش و تفکر حرفه ای را دارند که با تولید تعدادی آثار «بسیار پرفروش»، امکان و قدرت بقاء در صنعت پیچیده ی نشر کتاب را داشته باشند، و به موفقیت اقتصادی هم دست یابند. (البته رسم است که کسی از موفقیت اقتصادی ی خود حرف نمی زند.)

            با این روضه خواندنها که «من ناشر شدم چون دغدغه ی فرهنگ داشتم»، آدم به جایی نمی رسد. البته «دغدغه ی فرهنگ» اشکال ندارد. هیچ اشکال ندارد. اما در صنعت نشر، باید فوت و فنها و «رازهای» حرفه ای را هم دانست.




کلمات کلیدی :

قالب وبلاگ | قالب
گالری عکس
دریافت همین آهنگ

قالب وبلاگ