شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ يک او سال هزار و سيصد و هشتاد و هفت هجري شمسي بود که "بيوتن" اميرخاني در آمد . خواندمش . آن سال ها ، سه شنبه که سراغ چهل و هشتي ها مي رفتم ، هيچ کدامشان با من کاري نداشت . نه سهراب و نه کس ديگري . تازه قبري هم خالي نمانده بود . زد به سرم ، شنبه و يک شنبه و دوشنبه و چهار شنبه و حتي جمعه ها را هم امتحان کردم . بي خيال شدم . گفتم مثل بچه ي آدم مي روم يک دسته گل مي گيرم و پنج شنبه ها مي آيم سراغشان
رفتم . روي هر کدام از قبرها کسي نشسته بود : يکي نگاه مي کرد . يکي گريه مي کرد ؛ و اکثراً ساعتشان را گاه به گاه مي نگريستند . صداي بلندگوي گلزار ، اکوي حسين حسين سيد ذاکر شده بود که مثل اوتيست بازي خشي – قبله ي حاجات مني لاس وگاس ... – کل گلزار را پر مي کرد .
@};-
سنگ صبور
خوندمش. توقعم بيشتر از اين بود . من او چيز ديگه اي بود
هيچکدوم از کتاباش خوب نيست. ضعفهاي داستان نويسي داره اساسي. ولي متاسفانه ادعاي نويسنده ش دنيا رو برداشته. اينو توي همايشي که مربوط به نقد بيوتن ميشد و در مشهد و با حضور نويسنده برگزار شد فهميدم.
چلچراغ شهادت
رتبه 76
19 برگزیده
1681 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله تير ماه
vertical_align_top