چند غزل و رباعی از دفتری قدیمی که در رجوع به کتابخان ام تجدید خا
1)سیب یا گندم فرق نمی کند
عشق تو مرا به زمین کشاند
2)من از آن حسن روز افزون که یوسف داشت فهمیدم
که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را
3)خیانت غیرت عشق است وقتی وصل ممکن نیست
چه آسان ننگ میخوانند نیرنگ زلیخا را
4)غریبه نیستی خاکسترم پر از نگاه توست
4)حالا که آمده ای
من هم همین را میگویم
خدا مارا آفرید
وخودخواهی ما مرزها را
5)
کلمات کلیدی :