سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خوشا کسى که معاد را به یاد آورد ، و براى حساب کار کرد ، و به گذران روز قناعت نمود ، و از خدا راضى بود . [نهج البلاغه]

مادر

ارسال‌کننده : رضا شاعری در : 90/7/23 3:51 عصر

کودک از مادرش پرسید: چرا گریه می کنی؟

مادر: چون مادرم

کودک: نمی فهمم

مادر او را در آغوش کشید و گفت: هرگز نخواهی فهمید...

کودک از پدرش پرسید که چرا مادر گریه میکند و تنها جوابی که پدر داشت این بود که همه مادرها همین طور هستند.

کودک تصمیم گرفت این موضوع را از خدا بپرسد: خدایا چرا مادرها به این راحتی گریه میکنند؟

خدا: پسرم! من باید مادران را موجوداتی خاص خلق میکردم. من شانه های آنها را طوری خلق کردم که توان تحمل بار سنگین زندگی را داشته باشند و در عین حال آرام و مهربانند. من به مادران نیرویی دادم که طاقت به دنیا آوردن کودکانشان را داشته باشند. من به آنها نیرویی دادم که توان ادامه دادن راه را حتی هنگامی که نزدیکانشان رهایشان کرده اند داشته باشند. توان مراقبت از خانواده در هنگام بیماری بی هیچ شکایتی را دارند. من به آنها عشق ورزیدن به فرزندانشان را آموختم حتی هنگامی که این فرزندان با آنها بسیار بد رفتار کرده اند.

و البته اشک را نیز به آنها دادم، برای زمانی که به آن نیاز دارند

 

برگرفته از کتاب 17 داستان کوتاه کوتاه نویسندگان ناشناسا




کلمات کلیدی :

قالب وبلاگ | قالب
گالری عکس
دریافت همین آهنگ

قالب وبلاگ