سفارش تبلیغ
صبا ویژن
میان او و حقّ انگاشتن باطل، جدایی می اندازد [امام صادق علیه السلام ـ درباره گفته خدای « بدانید که خداوند میان انسان و دلش جدایی می اندازد» فرمود]

لب تر کنی اسماعیل هایت بی قرارند . ..

ارسال‌کننده : رضا شاعری در : 91/2/8 12:20 صبح

پُر می‌کند خاک از حضورش ساغرش را
سرشار از گُل می‌کند پا تا سرش را

آن روز حتی آفتاب روشنی‌بخش
حس می‌کند دستان سایه‌گسترش را

دیگر نیازی نیست جبریل غزل‌ها
پنهان کند در بال، پرواز پرش را

حظ می‌برد جان لحظه‌لحظه از حضورش
حس می‌کند دل لحظه‌لحظه محضرش را

می‌آید و می‌آورد از سمت یثرب
همراه خود عطر دعای مادرش را

آن مادری که مثل چشمه مثل رود است
از دامن خورشید ما تُهمت زدوده‌ست

یعنی که گفتند ابتر است اما چنین نیست
انگشتر پیغمبر ما بی‌نگین نیست!

اکنون خدا را شکر بی کوثر نماندیم

این انقلاب ماست ما ابتر نماندیم

امروز در بیروت نسل تازه داریم

در غزه از روح حماس آوازه داریم

بانو! جوانانت خط شب را شکستند

با راه فرزندت خمینی عهد بستند

لب تر کنی در معرکه جان می‌سپارند

ای هاجر! اسماعیل‌هایت بی‌قرارند


ای نور تو شمع دل‌افروز پیمبر
مزد عبادات چهل روز پیمبر

با آن جلالت پای پر آماس؟ آری
دستان پینه‌بسته و دستاس؟ آری

بانو چقدر این سادگی را دوست داری
پیش از سفر آمادگی را دوست داری

بس کن! چقدر از حسرت دیدار گفتن؟!
وقت دعا «الجّار ثم الدّار» گفتن؟!

رفتی و عمر عشق را کوتاه کردی
رفتی علی را همنشین چاه کردی

امشب بیا و مرتضی را یاوری کن
زینب پریشان است زهرا مادری کن

آخر جگر از ماتم تو لخت‌لخت است
آه ای شهیده غسل بازوی تو سخت است

صبرم ز کف رفت از غم بازو! بمیرم
من ماندم و خونابه‌ی پهلو! بمیرم

امشب علی اندوه و رنجش قدر کوه است
از بس که تشییع جنازه باشکوه است!

جسم تو را شب می‌برم بیرون ز خانه
یعنی به دور از چشم مردم، مخفیانه

سلمان! اباذر! آتش از دل‌ها بگیرید
امشب سرِ تابوتِ زهرا را بگیرید

سخت است صحبت از قضایا با محمد
این مرتضی و این امانت یا محمد

امشب علی دُختِ شما را بازگرداند
آری امانت بود زهرا، بازگرداند

 

شعر محمد جواد زمانی




کلمات کلیدی :

قالب وبلاگ | قالب
گالری عکس
دریافت همین آهنگ

قالب وبلاگ