ارسال‌کننده : رضا شاعری در : 90/8/7 3:2 عصر
سنگ تو را به سینه زدن عزت من است
نوکر همیشه تکیه به ارباب می کند .. .
آقا جونم همیشه سنگ تورو به سینه ام زدم. الهی قربون حرم با صفات بشم. الهی خاک پات طوطیای چشمان حقیرم بشه. من همیشه تکیه به تو دارم. ممنون از اینکه به دل این نوکرت نگاه کردی. ممنون که دوباره بهم داری امید می دی .. . یاد حدیث حضرت رسول می افتم که واسه جدته. اما در حقیقت واسه همتونه. آخه شما کلهم نور واحد هستید. محبت فرزندم حسین(ع) حرارتی در قلوب مسلمینه که تا ابد خاموش نمیشه
اینجا که سنگ روی سنگ بند نمی شود
من سنگ تو را به سینه می زنم .. ..
کلمات کلیدی :
ارسال‌کننده : رضا شاعری در : 90/8/7 2:56 عصر
از وقتی مادرم برایم
لباس آستین کوتاه می خرد
دیگر کسی به من نمی گوید
وقتش شده
آستینت را بالا بزن . ..
2)بر شانه من کبوتریست
که از شانه تو آب می خورد
کلمات کلیدی :
ارسال‌کننده : رضا شاعری در : 90/8/7 2:52 عصر
پدرم شعر می خواند
من شعر می گویم
او باغ های داشت
من داغ های فراوان . ..
کلمات کلیدی :
ارسال‌کننده : رضا شاعری در : 90/8/7 2:50 عصر
باران رفت و نوبت جود وکرم رسید
شادی دمیدولحظه پایان غم رسید
تبریک وشادباش اول ذیحجه الحرام
روزی که دست های دو دریا به هم رسید .. . .jpg)
کلمات کلیدی :
ارسال‌کننده : رضا شاعری در : 90/8/7 2:45 عصر
1)شبیه زنگ خانه تان شده ام
هرکس تو را بخواهد مرا باید بزند . .. .
2)دلوم تنگه برای دیدن یار
برای یک نظر خندیدن یار
خدا می دونه دردوم چاره داره
خودش قسمت کنه بوسیدن یار
3)زیبایی از چشمانت سر می رود
4)خدا چه حوصله ای داشت روز خلقت تو که هیچ نقص ندارد تراش قامت تو
5)چه کرده ای تو بادلم؟/ که از تو پیش دیگران گلایه هم که می کنم شعر حساب می شود !!!1
6)تو آن ماهی که معمولا رخت را قاب می گیرند
همیشه شاعرانی مثل من از پشت عینک ها
7)همیشه تو را به خانه ام بدهکارم
8)بیا شهریور پیراهنت ییلاق لک لک ها . ..
کلمات کلیدی :
ارسال‌کننده : رضا شاعری در : 90/8/7 2:37 عصر
دیروز حوالی ظهر پیرمرد باصفای مسجد ما به دیار ایزدی رفت. تو مطلب همین چند وقت پیش با تیتر پیرمرد باصفای محله ما در همین وب براش مطلب نوشتم. چه مرد با صفایی بود. حاج آقای رحمانی چه خوب یه عمر خادمی مسجدرو کردی. خادمی اهل بیت عصمت وطهارت. و در آخر هم روز شهدت امام جواد از دنیا رفتی. ایشالا که با امیرالمومنین مشهور بشی. الحق که با تموم کهولت سن ات خیلی جوون بود دلت. با یادت دوباره مطلبی که برات ماه مبارک رمضان نوشتم دوباره در این برگ می گذارم .. .
کلمات کلیدی :
ارسال‌کننده : رضا شاعری در : 90/8/5 4:58 عصر
1)یاد نگاه غصه دار آقا افتادم، اون لحظه که اعضای مجلس خبرگان به عنوان رای مثبت به ایشون قیام کردن.
2)فدای مظلومیت تو آقا،
که تو خود عمار خود شده ای.
3)امروز اما جهاد، دفاع از سنگر ولایت فقیهه .....
4)ملت رو با معیار های خودتون نسنجید. ملتی که فریاد " جانم فدای رهبر" سر می دهد، را با کیک و ساندیس پای مبارزه نمی آورند.
5)هر چی بیشتر فحش بدهی بیشتر به حقانیت راهم اعتقاد پیدا می کنم. بسم الله.
6)و ما از کوفیان هم کوفی تریم.
7)کربلا
ابتدا
ولایت است
امامت است
ولایت مداری است
ولایت محوری است
و سپس فداکاری و شهادت است.
8)دل ما عادت داره به بی کسی.
تو کس ما باش آقا.
کلمات کلیدی :
