ارسالکننده : رضا شاعری در : 93/6/31 4:16 عصر
اشاره:
کلمه"چترباز" سابقا در میان سربازخانه ها؛ واژه متداولی بود. چترباز، معمولا به سربازهای ته صفوف دسته و سربازهایی که ذاتا تنبل بودند و یا با تمارض، خود را به تنبلی می زدند، گفته می شد! این افراد، نهایتا به کارهای نظافت آسایشگاه ها و یا به کار جمع آوری و بارگیری بشکه های آشغال در کامیون های ویژه ی حمل زباله، در پادگان ها گماشته می شدند!
در این سالها و به ویژه در پس فرو نشستن گرد وغبار و سرد شدن خاکسترهای جنگ تحمیلی و هشت ساله، برخی از گونه ی ته صفی های مثلا انقلابی، که منافقانه؛ خود و یا بستگان و آشنایانشان را از صف های مقدم جبهه های نبرد حق علیه باطل و خط های قرمز همراه با خون و خطر؛ همواره دور نگه داشته بودند؛ و در عوض، با خودنمایی و پرحرفی ها و خود بزرگ بینی ها؛ ادعاهای زیاده از ظرفیت و پرستیژ خود داشتند. با پا نهادن بر خون های مقدس شهدای راه حق؛ طلب کارانه؛ سهمی به ناحق برداشتند و باج گرفتند و هنوز هم زیاده میخواهند! این طفیلی های فرصت طلب و از خود راضی؛ به واقع همان نقش را ایفا می نمودند، که به اصطلاح چتربازهای ته صف؛ دسته های واحدها و سربازهای بی دست وپایی که حتی عرضه ی شرکت در رژه های تمرینی و ساده ی خارج از جایگاه، در مقابل سرگروهبان ها را هم نداشتند!
هر چند در روی دیگر سکه، خود را برنده و دارنده ی ثروت های بادآورده از اموال غارت شده ملی می دانند!
<** ادامه مطلب...
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : رضا شاعری در : 93/6/29 4:6 عصر
سلام
5شنبه سر مزار جواد داداش من و مامان سادت و صهبا جان
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : رضا شاعری در : 93/6/26 6:31 عصر
**خاطرات رئیس دفتر صدام از شب عملیات کربلای 5
سرلشکر عبدالحمید محمود الخطاب ، رئیس دفتر صدام درباره این عملیات می گوید : تاریخ 16/1/1987 (19/10/65) تلفن دفتر رئیس جمهور به صدا درآمد. خبر حمله به شلمچه را دادند. رئیس جمهور دائم زیر لب می گفت: «الله اکبر از دست افراد خمینی… الله اکبر…» مدام پلک هایش به هم می خورد. به او عرض کردم رئیس جمهور
اتفاقی مهم پیش آمده است؟
رییس جمهور
که در اتاق قدم می زد، گفت: «امشب بصره به دست نیروهای ایران خواهد افتاد
همان شب جلسه ای تشکیل شد که تا صبح ادامه داشت. ارتش ما داشت از هم می پاشید. ماشین جنگی و مدرن ما از کار می افتاد. هر روز و هر ساعت گزارش هایی درباره عقب نشینی و تلفات بهت آور به دست ما می رسید. وقتی خبر رسید نیروهای ایرانی به منطقه دیده بانی شماره یک لشکر 11 رسیده اند، رئیس جمهور گفت:
: «الان زمان آن فرا رسیده که از سلاح شیمیایی استفاده کنیم».
با هدایت مستقیم رئیس جمهور این کار انجام شد. با این احوال ، رئیس جمهور هیچ گاه مایل
به پایان جنگ نبود. او در جلسه های محرمانه به ما می گفت:
امیدوارم این جنگ ادامه یابد، چون کمک های کشورهای خلیج فارس ادامه خواهد داشت و ما با این ثروت می توانیم مشکلات داخلی را هم حل کنیم.
اگرچه تعداد مصدومان شیمیایی متوسط و شدید عملیات کربلای 5 کمتر از 3 هزار نفر می شدند، اما با در نظر گرفتن مصدومان خفیف احتمالا جمع آنان به 7 هزار نفر می رسید.
به دنبال این عملیات عظیم که به منهدم شدن ماشین جنگی عراق منجر شد علاوه بر فشارهای آمریکا، قطعنامه 598 که کمی به خواسته های جمهوری اسلامی ایران نزدیک شده بود صادر گردید. این اولین بار بود که پس از شروع جنگ تحمیلی شورای امنیت سازمان ملل به وجود جنگ در این منطقه را توسط عراق اعتراف کرد....
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : رضا شاعری در : 93/6/25 8:16 صبح
سال ها عاشق یک شخص مجازی سخت است
در خیالات خـودت قــصـــــر بسازی، سخت است
مثل این است که کودک شده باشی، آن وقت
هـــــی تـــو را باز نگیرند به بازی، سخت است
اینکه دنبــــال کنـــی سایــــه ی مجهولـــــی را
تا به هم خوردن خط های موازی، سخت است
این کـــه یک عمر بدون تــــو قــــدم بـــــردارم
بین دروازه ی سعدی و نمازی، سخت است
گاه جغرافی چشمان تو خیلی ساده ست
گاه اثبات تـــــو از راه ریاضـی، سخت است
زیـر پیراهن گل مخملــــی ات پیچیده ست
عطر نارنج. ولی دست درازی، سخت است!!
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : رضا شاعری در : 93/6/22 4:45 عصر
فیلتر چند سایت مستهجن
کاهش نرخ مرغ ماشینی
کاور آلبوم جدید ابی
سالــروز عروج آوینی
انتقــادی نبـــود و نیست جنــاب
مشکل از میخ های اسلام است
شکـــر، خوابیــده شر استکبار
شهر ما مدتی ست آرام است
ساقی شربت شهادت جنگ
با دو بطری (آب جو) برگشت
پیرو ارزشی خط امام
راست رفت و (میانه رو) برگشت
توی کاباره رای آوردند
گرچه شلوارشان پلنگی بود
رفع حصر سران جنبش زرد
((پت و مت کارتون قشنگی بود))
کوفه بود و (صدای آمریکا)
کوفــه بود و امیر بیدارش
(من و تو) با دکلته می رقصید
وسط بغض (أینَ عَمّارش)
گریـــه کردیــم پشت هر خنده
جشن ما با عزا تداخل داشت
آخرش مثل سگ پشیمان شد
هرکه با گرگ ها تعامل داشت
بررسی مذاکرات ژنو
توی یک تاکسی اسقاطی
خسته ام مثل مادر دو شهید
پشت یک عمر چرخ خیاطی...
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : رضا شاعری در : 93/6/22 3:49 عصر
این عکس داداش جواد رو خیلی دوست دارم همون عکس که اون بالاست رو از همین طراحی کردم!! این خط و مدل عکس آدم می بره به سال های دور...
برادر خوش سیمای من!! هیچ چیز از صورتت باقی نگذاشت جنگ... لعنت به جنگ ... لعنت
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : رضا شاعری در : 93/6/16 4:14 عصر
کتاب سیری در امامت و ولایت گردآوری توسط اینجانب رضا شاعری از مجموعه سخنرانی های حضرت آیت الله سید احمد خاتمی
کلمات کلیدی :