سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسا کس که بامدادى را دید و به شامگاهش نرسید ، و بسا کس که در آغاز شب بر او رشک بردند و در پایان آن نوحه کنانش گریستند و دریغ خوردند . [نهج البلاغه]

آژانس . . . اشک . . . تلاطم . . .

ارسال‌کننده : رضا شاعری در : 90/7/18 3:25 عصر

 

حاج کاظم

 

آژانس . . . اشک . . . تلاطم . . .

دود این موتورا برای سینه‏ ی من و عباس ضرر داره ....

اینا گروگان من نیستن، اینا شاهدای منن

به روح امام می‏چکونم....

خیبری اهل آبه ... هور... آتش... خیبری دود نداره، سوز داره....

این مملکت کی باید رنگ ثباتو ببینه....

دوره‏ ات گذشته مربی، اگه اون اسلحه تو دستت نبود حرفات یه قرون ارزش نداشت...

فاطمه فاطمه فاطمه...

من قبل از جنگ رو زمین بودم با تراکتور بعد از جنگم برگشتم تو همون زمین بی تراکتور...

ابوذر سعی کن با امثال عباس مهربونتر باشی ...

سال نوت مبارک عباس .....

وای....

دیروز عصر برا بار سیزدهم فیلم آژانس شیشه‏ای رو دیدم و تمام مدت فیلمو اشک ریختم. دوئل‏های وحشتناک سلحشور(کیانیان) با حاج کاظم (پرستویی) دیوونه کننده بود. دیالوگاشو صد بار هم بشنوم کمه، هی تو خونه راه می‏رم و با خودم زمزمه‏ شون می‏ کنم  عاشق پاک باختگی حاج کاظمم .... 

و پایان بندی ویرانگر این فیلم  ....

بیایید با امثال عباس مهربون‏تر باشیم

همین....




کلمات کلیدی :

قالب وبلاگ | قالب
گالری عکس
دریافت همین آهنگ

قالب وبلاگ