این فتنه زیاد است شما مختارید
این فتنه زیاد است شما مختارید!
«در جنگ شهری، زنان نیمی از لشگرند». این دیالوگ برگزیده من از قسمت هفتم سریال مختارنامه است که از زبان ابن زیاد جاری میشود. او با همین منطق، زنان کوفی را علیه شوهرانشان که پشت دارالحکومه جمع شدهاند، میشوراند؛ زنانی که غم نان و ترس از آینده بچهها تا جایی به حول و ولا میاندازدشان که به خودشان اجازه میدهند نگهبانانی را که مانع راهشان شدهاند تهدید به برداشتن قبا و ... بکنند و مردان، تسلیمِ فتنهی ابن زیاد و خواستهی به ظاهر کمِ زنانشان میشوند.
صحنه، میدان نفاق است و حق و باطل نامشخص؛ اما مهمتر از آن، مشکل دنیا و غم نان است که قبل از اینکه بحث به حق و باطل بکشد، کار را یکسره میکند و "مسلم" تنها میماند.
سریال، در سکوت جمعه شب تمام میشود اما نالههای تیتراژ پایانی نمیگذارد که به فکر فردا صبح باشم که اول هفته است و وقت کارزار روزی و دنیاطلبی.
به همسرم میگویم: اگر من هم رفته بودم، تو هم میآمدی سراغم که برگرد سراغ خانه و زندگیت، که یخچال خالیست؟
سکوت میکند، سعی میکند طفره برود از جواب؛ میگویم: میآمدی یا نه؟ میگوید: ...
فردا به خانمهای همکار که میرسم، همین را میپرسم، جواب مشابه است.
فکر میکنم از بقیه هم بپرسم:
آقایان، اگر کوفی بودید، میرفتید در جمعی که با مسلم بیعت کرده بودند و اگر همسرتان، با چنین وضعی میآمد دنبالتان، میرفتید یا میماندید؟
خانمها، اگر همسرتان در آن کارزار بود چه میکردید؟
جواب بدهید، محرم نزدیک است!
محسن امین
منبع:هفتهنامه همشهری جوان، شماره 287
کلمات کلیدی :