اگر داغ دل بود ما دیده ایم . .. فدای یک تار موی حضرت آقا سید علی
اگر داغ دل بود! ما دیده ایم…
ورودی مسجد جامع زاهدان.خارجی.شب
صدای انفجار!
خون!
خون!
تکه های گوشت و پوست چسبیده به درو دیوار و زمین و سقف آسمان!
صدای ناله و شیون و یا حسین (ع)
صدها جوان غرق خون!
پیکری ارباً اربا …..!
اگر داغ شرط است! ما برده ایم…
خانه ی پدر شهید.داخلی.روز
پیرمرد ساهپوش ، قد خمیده ، محزون
با لهجه ی محلی :
“فدای رهبر!”
اگر دل دلیل است! آورده ایم…
بیمارستان.بخش مجروحین.داخلی. روز
نوجوان مجروح
چشمهایش جائی را نمی بیند…
از شدت جراحت بسته است…
به آقا بگوئید:
“این جراحت چیز مهمی نیست …
همه هستی من فدای یک تار موی آقا…”+
ما دشمن آخ و اوخ و افسوسیم
با شوق لبان مرگ را می بوسیم
دریا دریا اگر زما برگیرند !
کم می نشویم، از آنکه اقیانوسیم…
کلمات کلیدی :