سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خود را از اندیشه ای که مایه فزونی حکمت تگردد و عبرتی که مایه حفظت شود، تهی مدار . [امام علی علیه السلام]

این داستان واقعی ست . .. .

ارسال‌کننده : رضا شاعری در : 90/11/26 11:13 عصر

نشسته بود وسط کوچه کنار بچه‌هایش گریه می‌کرد.

موسی پرسید: چرا گریه می‌کنید؟

زن گفت: تو هم مثل بقیه می‌پرسی و می‌روی!

موسی دوباره پرسید.

زن جواب داد: بچه‌هایم بی پدرند، گاومان هم مرده، به نان شب محتاجم.

ایستاد کنار کوچه و شروع کرد به نماز خواندن.

زیر لب چیزهایی گفت و چوب را برداشت و زد به گاو.

حیوان خودش را تکان داد و بلند شد.

زن بدنبال موسی دوید و صدا زد: تو عیسی بن مریم هستی؟

موسی پاسخ داد: عیسی بن مریم نه! موسی بن جعفر.




کلمات کلیدی :

قالب وبلاگ | قالب
گالری عکس
دریافت همین آهنگ

قالب وبلاگ