ای دریغاااااااااااااااااااا
نازک آرای تن ساق گلی که به جانش کشتم و به جان دادمش آب ای دریغا به برم میشکند. ********************* دستها می سایم تا دری بگشایم به عبث می پایم که به در کس آید در و دیوار بهم ریخته شان بر سرم میشکند. ....................................... خواب در چشم ترم می شکند.
کلمات کلیدی :