برای روز تولدم....
با گریه های اول من مرگ حان گرفت
در نیمه های مرداد تابستان شصت و شش
مادر شکوفه زد و کمی بعد میوه داد
گلدان او نشست به یک گل به یک پسر
هر روز اشک پشت اشک می نشست
بر چهره مکدر تابستان شصت وشش
من بیست و چند سال به پایم نشسته است
من بیست و چند سال خودش را نکشته است؟
من بیست و چند سال بگو گول خورده است؟؟
با این قصه مکرر تابستان شصت و شش
بعد از تابستان، سیاه خزان، کو بهار؟؟؟؟؟؟//
در طالعم نوشته که ناکام می شوم
افتاده چنگ گربه وحشی شمارش
این جوجه های آخر پاییز شصت وشش
پانوشت
1(سال 66 سال گربه بود ..)
کلمات کلیدی :