پر طلا کتابی برای نوجوانان
به نام خدا
1 پرطلا
عالان پرند? زیبا و کمیابی را با قرار دادن تله شکار میکند. پرنده، دانه و خوراکیهایی را که در قفسش ریخته می شود، نمی خورد.
دوستش پیشنهاد میکند پرطلا را به خاطر زیبایی اش تاکسی درمی کنند.
ولی عالان نمی پذیرد و روز بعد با مشاهده فیلم مستندی متوجه میشود چنین پرنده ای بومی ایران نیست.
حرف مادرش را گوش میکند و پرطلا را در محلی که در دام انداخته بود رها میکند.
2 کله کهنه
فضل الله پسر روستایی با نام مستعار فرشاد، به اتفاق خانواده اش در شهر زندگی می کند.
همراه فرشید دوست تهرانی اش که به فیلمسازی علاقه مند است برای ساختن فیلم مستندی به روستای پدری اش میآیند.
فرشاد نگران لو رفتن نام واقعی خود است. فرشید هم به امید اینکه فیلم مستندش در یک جشنواره خارج از کشور برنده بشود تا بتواند پناهندگی بگیرد،
تصمیم دارد در فیلم چهره ای سیاه و عقب مانده از جامع? ایران نشان بدهد.
اما فضل الله در سکانس آخر سگ و گربه ای را داخل سبدی می اندازد و نام واقعی اش نزد فرشید لو میرود.
3 سه راه چهار درختی
جمال با سفارش پدرش، همراه عموی کوچکترش برای وصول طلب پدر از پسر عمویی که در روستایی دیگر دکان دار است،
راهی آنجا می شود. ولی پسر عمو آدم خالیبند و بدحسابی است و هر وقت هم که دروغ می گوید یک چشمش را می بندد!
این بار هم با وعده های دروغین و هم گذاشتن یک چشم، آنها را دست به سر و روان? روستای خودشان می کند!
4 گونیهای چهار خط
جمال در غیاب پدر، در دکان فروشندگی میکند.
دو مرد شیاد شهری به بهان? خرید وارد مغازه میشوند و با اغفال جمال دو گونی چهار خط تخم? آفتابگردان را به سرقت میبرند.
پدرش در بازگشت از شهر، متوجه قضیه میشود و با پرسیدن نشانی سارقها و وانت آنها بلافاصله همراه پسرش راهی شهر میشوند
و با دیدن گونی ها کالای سرقت شده را از بارفروشی مال خرها پس می گیرد.
کلمات کلیدی :