جشن تولد توی قطار برای وروجک های هیئتمون
کلمات کلیدی :
سلام بالخره روز موعد رسید روز میلاد حضرت مادر رفتیم مشهد طبق سنوات گذشته. جاتون خالی چه صفایی داشت.
چه زیبا بود شعرخوانی دسته جمعی توی صحن ها و مسجد گوهرشاد.
این عکس بالا من و محمد حسن تو صحن گوهرشادیم. حسابی به قول خودش ویلچر بازی کردیم.
خوب است وقتی که آدم خیلی شکسته است، یک نفر را داشته باشد، که زود خودش را بالای سرت برساند.دستت را بگیرد وُ آرام در گوشت زمزمه کند که بلند شو! دنیا که به آخر نرسیده است. و خودش تکیه گاهی شود، امن.که بودنش، که رسیدنش، بیارزد به تمام سختی های مسیر.. مادرمان، فاطمهیزهرا -سلام الله علیها- برای من، همان یک نفر است..
من یار مهربانم
اما کمی گرانم . . .
نمایشگاه کتاب هم شروع شد وما هم به صورت تراکتوری کتاب های (عقب مونده) برای نمایشگاه رو با تموم قوا داریم به نمایشگاه می رسونیم
اما چه کنم که این یار مهربان با قیمت گزاف کاغذ گرانتر شده و احتمالا دیگه کسی قدرت خرید نداشته باشه . . .
بابا تور و خدا یکی به داد این صنف فرهنگی برسه . ..
بِسمِ الله الرّحمنِ الرّحیمِ
وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَأَسِیراً
و (آنها) که غذایشان را با آن که نیاز دارند، به فقیر و یتیم و اسیر میدهند.
....
فقیریم؛ دستهای خالیمان را ببینید ....
یتیمیم؛ یتیمٌ اِنقَطَعَ عَن اِمامِه .....
اسیریم؛ پا در همه غل و زنجیرهای دنیایی ....
ف ق ی ر ایم ...
ی ت ی م ایم ...
ا س ی ر ایم ....
در را باز کنید بانو ....
دعانوشت: شفاعت بانوی دو عالم نصیبتون