آسمان تو ببار اما به زمین بگو حتی یک بار هم نلرزد
آسمان گریه نکن، می دانم دلت پر است از این همه غصه...! اما فقط گریه نکن. وقتی اشک هایت ساعتی جاری می شود شهرمان را آب می برد! آنوقت است که همه مان در ترافیک جاده های شهر منتظر می مانیم تا چشمانت خشک شود و راه باز شود! دیگر حتی تاکسی دربستی هم پیدا نمی شود! راننده ها به سرعت می گذرند و آب چاله های خیابان ها را نصیب مان می کنند. ناودان خانه ها هم تاب اشک های تو را ندارند و اشک هایت را با کلی لجن بر سرمان می ریزند.
از آخرین باری که باریدی، خیلی ها دیر به مقصدشان رسیدند. آخر دلشان به قطاری خوش بود که ایشان را از آن ترافیک وحشتناک تر شده ی شهر فراری خواهد داد ولی انگار قطار هم غرق در غصه هایت شده بود.
دعوای دو گروه به خاطر اشک هایت دیدنی بود؛ انگار منتظر بودند تا خوب که گریه کردی، به جان هم بیفتند. تیترهای صفحه اول روزنامه هایشان هم دیدن داشت. یکی اشک هایت را نشان از خوشحالیت می نگاشت و از همکارانش تقدیر می کرد که چه و چه!
آن طرف هم از سوء مدیریت طرف مقابل گله می کرد و به تازگی نیز حرف و حدیث شکایتی مبنی بر حیف و میل کردن بیت المال هم به گوش می رسد!
نمی دانم از خسارت هایی که به بار آوردی خبر داری؟ یکی می گوید بیش از صد میلیارد تومان آن یکی حدود سی میلیارد را تخمین زده، راستش را بگو جاهای دیگر را چه کار کردی؟ این خسارت ها فقط برای یکی دو ایستگاه تازه تأسیس مترو بوده که اصلاً به فکرشان هم نمی رسید تو به آنجا راه پیدا کنی.
مدیریت بحران به نحو احسن کار خود را انجام داد و با تلاش خود از پس این برآمد. البته این را از آن 6 نفر جانباخته تخریب مسجد حضرت رقیه (س) هم محلی هایم باید پرسید؛ البته تقدیر و تشکر برخی از این مدیریت نیز بسیار پسندیده است! راستی یادت هست پارسال خانه خودمان هم چگونه تخریب شد!؟ می دانم تو در آن بی تقصیر بودی ولی ایکاش تقصیر تو بود، حداقلش این بود که ما مقصر را پیدا می کردیم!!!
آن یکی می گفت خدا را شکر که آب رودخانه به مترو سر ریز شد و ایستگاه مترو نقش پدافند غیرعامل را به خوبی ایفا کرد اما پدافندی که راه خروج آب برایش معین نشده بود به چه کار آید؟
ای آسمان، خیلی ها با اشکهایت همچون قایقرانانی قهرمان، عکس یادگاری گرفتند؛ شاید در سالهای بعد همین عکس ها را به افتخار تو در ابعاد بزرگ چاپ کنند و با افتخار پخش کنند؛ کسی چه می داند!
آسمان، تو هرچه می خواهی گریه کن و اشک بریز؛ تشدید ترافیک های بعد از بارشت را تحمل می کنیم، پر شدن تونل متروهایمان و سردرگم شدن هزاران مسافر را تحمل می کنیم، دعواهای مسئولان مان را تحمل می کنیم و ... ولی به زمین بگو حتی یکبار هم نلرزد که اگر بلرزد...
نوشته دوست وبرادر عزیزن حاج عباس جبلی http://jebelli133.mihanblog.com/
کلمات کلیدی :