سفارش تبلیغ
صبا ویژن
داوود در دعاهای خود می گفت : «بارالها !من دوستی تو و دوستی آن که دوستت دارد و کرداری که مرا به دوستی ات می رساند، از تو درخواست می کنم . بارالها !دوستی ات را نزدم محبوب تر از خودم، خانواده ام و آب خُنکْ قرار ده» . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

راست گفته بود

ارسال‌کننده : رضا شاعری در : 90/8/12 11:15 صبح

 

 

می گفت آدم اگر یک عهد را چند بار بشکند دیگر نمی تواند روی آن عهد بایستد

و شیطان خیلی خوب این را می داند.

 

 

 

.....................

این جمله را از یک عبد صالح خدا شنیده بودم و چون باور نکرده بودم یک گوشه یادداشت کرده بودم که ببینم بالاخره یک روز آن را باور می کنم یا نه... امروز که بعد از سیزده سال به طور اتفاقی آن یادداشت را دیدم؛ دیدم که راست گفته بود.

 




کلمات کلیدی :

تنهای من

ارسال‌کننده : رضا شاعری در : 90/8/12 11:13 صبح

 

 

بعضیا

یه نفرن

اما وقتی نیستن

همه تنهان...

 




کلمات کلیدی :

سه نقطه .. .

ارسال‌کننده : رضا شاعری در : 90/8/12 11:12 صبح

 

 

گاهی پشت ویترین بعضی کتاب فروشی ها می ایستم

و با خودم فکر می کنم

بشر برای این که قرآن و مفاتیح نخواند

باید چقدر کتاب بخواند؟

 




کلمات کلیدی :

علقمه . .. عشق . . .قیامت . . .

ارسال‌کننده : رضا شاعری در : 90/8/11 4:25 عصر

قیامت.8و9

 

و کنار علقمه قیامت شده بود!

 




کلمات کلیدی :

چه باید گفت وقتی کشته فرزند فاطمه باشد؟؟

ارسال‌کننده : رضا شاعری در : 90/8/11 4:24 عصر

 

مَن قَتلَ نفساً بغیر نفس أو فَسادٍ فی الأرض فکأنّما قَتلَ النّاسَ جمیعاً ...

 

پس چه باید گفت وقتی آن کشته

حسین فاطمه – علیهما السلام – باشد ؟ ...

 

و مَن أحیاها فکأنّما أحیا النّاسَ جمیعاً ...

 

آقا نمی آیی ؟

تا انتقام خونش را نگیری ما زنده نمی شویم ...

 




کلمات کلیدی :

روش مودت

ارسال‌کننده : رضا شاعری در : 90/8/11 4:23 عصر

 

مودت به محبتی می گویند که ابراز شود

مثلاً با هیزم

مثلاً با غلاف

مثلا با...

 




کلمات کلیدی :

در باب امر به معروف

ارسال‌کننده : رضا شاعری در : 90/8/11 4:19 عصر

حوادث تاسف بار این روزهاو  شهادت و جراحت تعدادی از برادرانم در راه اقامه ی امر به معروف و نهی از منکر ،داغی به دلم نشاند و با تماشای پیکر مظلوم وخونین علی خلیلی ، آن داغ تازه تر شد .

 

آرامشی در چهره ات بود  آرامشی زیبا برادر!

خون تو را دیدم که می ریخت ، چون خون عاشورا برادر!

خون تو شعری مستمر بود ، هشدار جنگی سخت تر بود

خون تو فریاد سحر بود ، وای از سکوت ما ، برادر!

  قربانی شهر فریبیم،در انقلاب خود غریبیم

بیدار کن ما خفتگان را ،بیدار کن ما را برادر  !

نبض خیابان های تهران  ، آهنگ تسبیح تو بوده است

بازآ که بی تو شهر مجروح، جان می دهد بازآ برادر!

ما چون تو فرزند بهاریم ، ما هم وریدی سرخ داریم

باید یکی برخیزد آری ، اما چرا تنها  ، برادر!

اندام خونین تو اینک، خود روضه خوان نینوا شد

آری هوای گریه داریم  ،اجر تو با زهرا (س) ، برادر!

 

...

حبل الوریدت را بریدند ، گویا خدا نزدیک تر شد

خون تو را دیدم که می ریخت...نفرین به تیغ نابرادر!

 




کلمات کلیدی :

<      1   2   3   4   5   >>   >
قالب وبلاگ | قالب
گالری عکس
دریافت همین آهنگ

قالب وبلاگ