سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] بزرگتر توانگرى نومیدى است از آنچه در دست مردم است . [نهج البلاغه]

آیت الله قرهی بازدید از شبستان

ارسال‌کننده : رضا شاعری در : 93/12/20 8:59 صبح

سلام علیکم
روز گذشته توفیقی حاصل شد تا با حضور استاد اخلاقمان حضرت آیت الله قرهی (مدظله عالی) در خبرگزاری شبستان

ضمن بازدید
 از خبرگزاری و پاسخ به سوالات خبرنگاران محترم واحد های گوناگون خبرگزاری شبستان،از فرمایشات ایشان بهره ببریم.

 

                             آیت الله قرهی بازدی از شبستان 

 

پی نوشت : تا ساعاتی دیگر لینک خبر در خروجی خبرگزاری قرار می گیرد
باتشکر جناب آقای عبادی سردبیر محترم خبرگزاری
با احترام رضا شاعری

 

      آیت الله قرهی بازدی از شبستان




کلمات کلیدی :

شناسنامه

ارسال‌کننده : رضا شاعری در : 93/12/6 4:8 عصر

 سلام

دیروز از تو دل وسایل قدیمی و صنوقچه خاطراتی که همه ماها یکی ازش داریم.

2تا تصویر پیدا کردم. یادگاری از تو وسایل پدرم نگه داشته بودم. 2 تا تصویر شناسنامه قدیمی

قبل و بعدش رو خودتون ملاحظه کنید.

چه قشنگ شد عاقبت این شناسنامه، چه عاقبت خوشی داشت.

انشالله که مارو هم دعا کنه. مارو هم حمایت کنه در این دنیا و آن دنیا.

و اون کسی بود که شناسنامه خانواده شاعری ها شد بعد پدر

                       شهید جواد شاعری

 

                      شناسنامه شهید




کلمات کلیدی :

چشمان پدر

ارسال‌کننده : رضا شاعری در : 93/12/3 3:28 عصر

سلام این عکس برای سال 1361 هستش.

کادر قشنگی داره و دم عکاسش گرم که این لحظه رو ثبت کرده

چشمان پدر باز غمی در بر داشت

انگار ، در آغوش ، علی اکبر داشت

یک بوسه که با عشق به لبیک رسید

لبخند جوان طلوع را باور داشت

 

     حسن خسروی و پدر

 

پی نوشت: تصویر فوق متعلق به دایی حسن و پدربزرگعیال گرامی ست.

انشالله که سایه شون بالای سر خانوادشون مستدام باشه

یا حق




کلمات کلیدی :

چتربازی که در امواج به خورشید رسید

ارسال‌کننده : رضا شاعری در : 93/11/27 11:0 صبح

 

                                                         بسمه الله تعالی

                                                     با یادی از شهید جواد شاعری


                                روزهایی که دلت حوصله می چید رسید

                                 شب میان دو نگاه تو به امید رسید

                                 اوج یعنی که یکی دل به دل آب سپرد

                                 چتربازی که در امواج به خورشید رسید

 

برچسب ها : شهید جواد شاعری، چتربازی در امواج،  وصال




کلمات کلیدی :

بعد از چراغ قرمز

ارسال‌کننده : رضا شاعری در : 93/11/11 2:33 عصر

                                                            «بعد از چراغ قرمز» 

از ساختمان اداری زدم بیرون . نگاهی به نمای ساختمان انداختم. پنجره های مشبک  انبوه شیشه ای  سراسر نمای ساختمان را پوشانده بود.

سری تکان دادم و دلخور از اینکه امروز هم با وجود دوندگی ها و پاس کاری های اداری، کاری از پیش نبردم، راه افتادم.

از آن همه کارشکنی های بیهوده و غرق در فکر و خیالات بودم. برای گرفتن بطری آبی  از دکه روزنامه فروشی ایستادم.

تیتر مجله محبوبم را در بین مجله ها دیدم "انقلاب اسلامی و نسل سوم" یکی برداشتم پولش رابا بطری آب حساب کردم.

آبی سر کشیدم و از پلی که زیرش نهر آب بلوار رد می شد عبور کردم.

به نظرم آفتاب کمی بی جان شده بود ! اما باران نور از لابه لای شاخه های چنارها بلند بر زمین می بارید.

خسته و بی حال در گرمای طاقت فرسای تابستان خودم را رساندم به آن سوی خیابان. چند ماشین رد شد.

تاکسی زرد رنگی از سمت میدان می آمد. دست تکان دادم:

«انقلاب»
تاکسی زرد ایستاد. خالی بود. در جلو را باز کردم و در حال سوار شدن سلام دادم.

راننده از خستگی کلافه بود انگار! آرام گفت: «علیک سلام»

خود را روی صندلی جابه جا کرد و قبل از حرکت، زیر چشمی از  زیر عینک کائوچی ای مشکی اش نگاهی به من انداخت.

صفحات مجله را تندی ورق زدم . سرم را بالا آوردم . ناگاه پای ب راننده را دیدم و نگاهی به دنده اتوماتیک ماشین انداختم.

مرد خسته خیره شده بود. به انتهای بلوار، جایی که حالا نور آفتاب جلوه بیشتری داشت. چراغ قرمز سبز شد و ماشین راه افتاد

اولین چیزی که بعد از چراغ قرمز توجه ام را جلب کرد پلاکی بود که از آیینه جلو آویزان بود و مدام تکان می خورد .


سعی کردم بفهمم رویش چی نوشته. اما از آونگان پلاک چیزی مشخص نبود!


به چراغ قرمز بعدی که رسیدیم، راننده که فهمیده بود من کنجکاو شده ام  کفت:یادگار جنگه!


پرسیدم: «منطقه بودی؟» چراغ سبز شد و ماشین از جاکنده شد. راننده که به درستی حدس زده بود من بیشتر می خواهم بدانم آه سردی کشید و گفت: «یادش بخیر. مال اون سال هاست»
سال 64قلاویزان...

پرسیدم: «قلاویزان؟ کدام واحد؟»

زیر لب گفت: «هی... گردان حمزه بودم.»
احساس کردم قلبم ریخت.
گفتم:گردان حمزه؟
کفت:آره چطور مگه!!
گفتم:هیچی. می خواستم ببینم « جواد شاعری» را می شناسید؟
با تعجب گفت:گردان حمزه با هم بودیم . 25سالی هست ندیدمش. مگه می شناسیش؟
با هیجان گفتم: «آره»
راننده که چشمانش گرد شده نگاهش را گرداند سمت من و پرسید: «خب کجاست؟»
گفتم: برادرمه
صدای شدید ترمز وبوق ممتد ماشین های پشت سر خیابان را فرا گرفت...

 




کلمات کلیدی :

معرفی ستوده در آسمان ها و زمین در شبکه 2

ارسال‌کننده : رضا شاعری در : 93/11/8 10:38 صبح




کلمات کلیدی :

جنگ جهانی جمعیت رونمایی می شود

ارسال‌کننده : رضا شاعری در : 93/11/6 11:54 صبح

جنگ جهانی جمعیت

 

 

 

به همت موسسه فرهنگی هنری سیب سرخ نیکان و مجمع حسنین (ع) پیرو انذار راهبردی مقام معظم رهبری، آیین رونمایی و نقد و بررسی کتاب "جنگ جهانی جمعیت"

به کوشش صالح قاسمی در خبرگزاری فارس رونمایی می شود.

 

                                   جنگ جهانی جمعیت


این مراسم با حضور حضرت آیت الله روح الله قرهی موسس و مدیر حوزه علمیه امام مهدی (عج) ،

حجت الاسلام والمسلمین حمید رسایی نماینده محترم مجلس شورای اسلامی، دکتر ابراهیم فیاض استاد دانشگاه تهران،

میثم نیلی مدیر عامل مجمع ناشران انقلاب اسلامی، حاج علی انسانی، علی محمد مودب مدیر مسئول شهرستان ادب و جمعی از نویسندگان و اساتید حوزه و دانشگاه برگزار می گردد.

گفتنی است، آیین رونمایی کتاب "جنگ جهانی جمعیت"روز سه شنبه 7 بهمن ماه ساعت 10صبح در خبرگزاری فارس به آدرس میدان فردوسی کوچه شاهرود پلاک 1 برگزار می‏شود.

پایان پیام/

 

 

این کتاب توسط انتشارات "کتاب ابرار" در 382 صفحه به چاپ رسیده و آماده توزیع در بازار می باشد.


علاقه مندان می توانند جهت سفارش و خرید با شماره های 88973158 و 09128789106 تماس حاصل نمایند. ضمنا جهت کسب اطلاعات بیشتر از www.ketabeabrar.ir دیدن فرمایید.

                                                                      

روابط عمومی انتشارت

 




کلمات کلیدی :

<   <<   11   12   13   14   15   >>   >
قالب وبلاگ | قالب
گالری عکس
دریافت همین آهنگ

قالب وبلاگ