پس من چرا زنده ام بچه ها . . .
شما اگر کسی را از دست بدهید که مطمئنید در تمام زندگی هیچکسی شما را به اندازهی “او” دوست نداشته ؛ چه میکنید ؟!؟
زنده میمانید ؟
پس من چرا زندهام ؟؟؟؟
کلمات کلیدی :
شما اگر کسی را از دست بدهید که مطمئنید در تمام زندگی هیچکسی شما را به اندازهی “او” دوست نداشته ؛ چه میکنید ؟!؟
زنده میمانید ؟
پس من چرا زندهام ؟؟؟؟
میدونی چرا
امامزاده ها شکسته شکسته ست ؟ ؟؟
به خاطر اینکه عجبت بشکنه،وقتی رفتی تو صحنش هر کی میخوای باشی باش
اما شکسته شکسته میشی . . .
وقت رفتن مرا به خاظر بسپار
سلام پدرم
به من چیزی بگو شاید یک فرصت هم بین من و تو باشد
حالا که امده ای با من بگو که باغها و درخت سیب که کاشته بودم برایت هنوز هم سر سبز است
اینجا همیشه مرا یاد تو می اندازد
بوی خاک . آبش مرا یاد تو می اندازد
وقت رفتن مرا به خاطر بسپار
وبگو یادم تو را فراموش . ..
بگذار پای نامه ام را شما امضا کنی
من تحلیلگر سیاسی نیستم. اصلا هم نمیدانم فتنهی بعدی چیست یا از چه جنسی میتواند باشد. یعنی بصیرتم به این حرفها قد نمیدهد! اما همینقدر میدانم که تا 2سال پیش به برادران همرزمم میگفتم “حزب اللهی”. اما الآن به هر کدامشان یک چیزی میگویم. یکیشان شده احمدینژادی؛ یکی مشاییچی؛ دیگری حامی قالیباف؛ آن یکی از بچههای کم بصیرت؛ یکی دیگر هم نخودی و بیبصیرت؛ آن یکی بیاخلاق و بیادب!
***
من تحلیلگر سیاسی نیستم. از فتنهی بعدی هم خبر ندارم. اما خوب میدانم که دشمن از اینکه جبهه حزب الله ضعیف شود خوشحال میشود. از اینکه حزب اللهی وقتی جبهه خودش را نقد کند، یک حزب اللهی دیگر به او برچسب بزند، حمایت میکند. این را میفهمم.
***
من تحلیلگر سیاسی نیستم. از فتنهی بعد هم هیچ نمیدانم. اما احساس میکنم گشتن به دنبال ریشهی این ماجرا، کم از “عمار” شدن برای رهبر عزیز ندارد. احساس میکنم جمع کردن اهالی جبهه حزب الله زیر پرچم آن، ثواب دارد.
***
من تحلیلگر سیاسی نیستم. به هیچکس هم تکلیف نمیکنم. ولی میفهمم که باید به جای ملاک شدن احمدینژادی بودن و مشاییچی بودن یک طرف، ملاک “خودی و غیر خودی” خودمان مجددا زنده شود. تعریفها برگردد به همان. ملاکها به همان.
***
من تحلیلگر سیاسی نیستم. به جای هیچکس هم تصمیم نمیگیرم. اما همین قدر میفهمم که باید در این زمینه قلم زد. باید نوشت و به نیت ترمیم “جبهه حزب الله”، هر آنکس را که ملاک را غیر از ملاک رهبرمان میداند، نقد کرد.
***
امام خامنه ای در خطبههای نماز جمعه تهران؛ 9 مهر 1378:
من الان هم عرض مىکنم که گروههاى خودى، فاصله بین خودشان را کم کنند. فاصلهها بین خودشان که کم شد، فاصله با غریبهها آشکار مىشود. باید به هم نزدیک شوند تا غریبهها فاصلهشان با آنها آشکار شود. هر چه شما خودیها با هم نزدیکتر و مهربانتر باشید، غریبهها از شما فاصله بیشترى خواهند گرفت.
از رأی مردم نه
از خون مردم
می خواست رئیس شود
?همین بود که اعلام پیروزی اش در انتخابات، ربطی به اعلام رسمی
نتیجه ی انتخابات که هیچ، ?ربطی به پایان انتخابات هم نداشت حتی!
?اصلاحات نیاز به خون داشت
و آشوب
باید که زودتر متولد می شد
بماند در تاریخ؛
که مردی برای اولین بار خود را در معرض رأی مردم قرار داد
و هنوز ناظرین و مجریان ?پای صندوق بودند
?هنوز مردم برای دادن رای می آمدند و می رفتند
و هنوز رأی گیری تمام نشده بود، چه رسد به آغاز شمارش آراء ?
که آن مرد خود را پیروز انتخابات نامید
و فردا همینان، به رهبر اشکال کردند
که هنوز نتیجه ی رسمی اعلام نشده، چرا تبریک گفته است؟
در حالی آن وقت، اغلب صندوق ها شمارش شده بود…
پیراهنان خونین
به خونخواهی دروغین خلیفه ی کشته نشده
آبروی نظام را هدف گرفت…
همش تو ذهنم دارم این اتفاق کدکی هام رو مرور میکنم.
پیش خودم میگفتم : جواد داداش 24سالش بود که شهید شد و رفت گلستان شهدا.بهشت زهرا سلام الله. منم باید برزگ بشم برم به جنگ صدام.منم باید شهید بشم. منم باید . .. توی 24سالگی.توی 24سالگی شهید بشم. چن وقت پیش توی نشریه داشتم مینوشتم که شهید جواد شاعری 24 سالگی شهید شده. با خودم گفتم هنوز چند سال دیگه تا اون سن هست. چند روز پیش رفتم گلستان تا چشمم به عدد 24 خورد یه دفعه به خود اومدم دیدم منم 24 ساله شدم. محاسنم در اومده. و هنوز …
خدایا به من توفیق شهادت بده . .. این دعای همیشه قنوت منه . . .
میگفت خواندن نوشتههای روی سنگ قبر ، مکروه است
میگفت فراموشی میاورد …
تمام سنگهای قبر را هر روز مطالعه میکنم …
فراموشی نعمت است
فراموش که کنی راحتتر میشود از این گور بیسر و ته دل بکنی